از کودکی، همواره مجذوب دنیای پیرامون خود بودم. از حبابهای جوشان در آزمایشگاه پروفسور بالتازار (شخصیت کارتونی محبوب دوران کودکیام) تا داستانهای جن و پری که در ذهنم جان میگرفتند و به تخیلاتم پر و بال میدادند، همه چیز در من میل به پرسش و کاوشی عمیقتر برمیانگیخت، کاوشی که فراتر از دنیای واقعی بود. امروز، گاه داستانهای کوتاه و عجیب مینویسم و گاه شعری میگویم. وقتی غرق در خواندن کتابی یا تماشای فیلمی نباشم، به دنبال یادگیری دانشی جدید هستم. این کنجکاوی سیریناپذیر، همراه با چاشنی طنز، مرا به نوشتن این یادداشتها وا میدارد.
در اینجا گاه به تاملات و تفکرات خود در مورد موضوعات مختلف میپردازم و گاه ماجراها و داستانهایی از برخوردهای فرهنگی، ادبی و هر آن چه که ذوق و قریحه مرا برمیانگیزد.
پس یک فنجان چای بردارید، و به من در این ماجراجوییها بپیوندید!
اولین ماجراجویی من در فرانسه آن چیزی نبود که انتظار داشتم. گیر افتادن بین مرکز شهر متروکه و یک سوپرایز خوشمزه، این داستان در مورد زبان فرانسه، پنیر آب شده و لذت سرگردان شدن است.
مطالعه داستانک